مسافرکش بدون مسافر داشته میرفته یهو کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی میبینه کنار میزنه سوارش میکنه و مسافر صندلی جلو میشینه
یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی میپرسه :آقا منو میشناسی ؟راننده میگه : نه
یهو راننده واسه یه مسافر خانوم که دست تکون میده نگه میداره و خانومه عقب میشینه
مسافر مرد از راننده دوباره میپرسه منو میشناسی؟راننده میگه : نه شما ؟مسافر مرد میگه : من عزرائیلم. راننده میگه : برو بابا اُسکول گیر آوردی؟
یهو خانومه از عقب به راننده میگه :ببخشید آقا شما دارین با کی حرف میزنین؟
راننده تا اینو میشنوه ترمز میزنه از ترس فرار میکنه
بعد زن و مرده با هم ماشینو میدزدن!
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسبها: <-TagName->